جدول جو
جدول جو

معنی علی فقعانی - جستجوی لغت در جدول جو

علی فقعانی
(عَ یِفَ)
ابن علی بن محمد بن طی فقعانی عاملی. مکنی به ابوالقاسم. فقیه بود و در هفتم جمادی الاولی سال 855 هجری قمری درگذشت. او راست: 1- تعلیقاتی بر المسائل الشهیدیه. 2- رساله ای در عقود و ایقاعات. 3- المسائل الفقهیه، که به ’مسائل ابی طی’ مشهور است. و فقعانی منسوب است به ’فقعیه’ و آن قریه ای است در ساحل صور در لبنان. (از معجم المؤلفین از ایضاح المکنون بغدادی ج 2 ص 475 و فوائدالرضویۀ عباس قمی ج 1 ص 314)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(عَ یِ صَ)
ابن احمد بن محمد بن اسحاق بن احمد بن حسن حسنی یمنی صنعانی. عالم و ادیب و شاعر. در سال 1150 هجری قمری در صنعاء متولد شد و در 8 جمادی الاولای 1220 هجری قمری در همان شهر درگذشت. او راست: الصادح الغریب، که شرح قصیدۀ بشری الکئیب بالفرج القریب است. (از معجم المؤلفین از نیل الوطر ج 2 ص 120)
ابن زید بن حسن شظبی صریمی صنعانی فقیه بود. در ربیعالاّخر سال 882 هجری قمری در صنعاء درگذشت. او راست: 1- التذکره فی فروع الفقه الشافعی. 2- شرح علی التکمله. 3- تعالیق. (از معجم المؤلفین از ملحق البدر الطالع زباره ص 164)
ابن یحیی بن احمد بن مضمون صنعانی. فقیه بود و در سال 1061 هجری قمری متولد شد و در بیست و دوم صفر سال 1115 یا 1119 هجری قمری درگذشت. او راست: مجموعۀ فتاوی در یک مجلد. (از معجم المؤلفین از البدرالطالع شوکانی ج 1 ص 501)
ابن محمد بن علی بن محمد بن علی بن عبدالله یمنی صنعانی حنبلی. مشهور به ابن شوکانی. رجوع به علی شوکانی شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ فَ)
ابن عثمان بن محمد اوسی (در برخی نسخ: اوشی). ملقب به سراج الدین. ادیب و شاعر متوفی در سال 569 هجری قمری او راست: 1- قصیدۀ لامیه، در اصول دین. 2- مختلف الروایه، که شرح منظومۀ عمر نسفی است در خلاف. 3- مشارق الانوار فی شرح نصاب الاخبار لتذکرهالاخیار. (از معجم المؤلفین از کشف الظنون حاجی خلیفه ص 526 و... الجواهر المضیئه قرشی ج 1)
ابن مسعود فرغانی. مکنی به ابوسعد و ملقب به کمال الدین. او راست: المستوفی فی النحو. (از کشف الظنون حاجی خلیفه ص 1675)
ابن ابی بکر بن عبدالجلیل فرغانی مرغینانی حنفی. ملقب به برهان الدین و مکنی به ابوالحسن. رجوع به علی مرغینانی شود
لغت نامه دهخدا
(قَبْ با نی ی)
علی بن حسین بن محمد بن زیاد یکی ازارکان حدیث و حافظان شمرده میشود. وی سفرها کرده و بسیار احادیث شنیده و در علوم گوناگون از جمله مسند و تاریخ و کنیه ها و القاب تألیفات دارد. بخاری از حسین نام از احمد بن منیع در کتاب طیب روایت نقل کرده است. ابوفصل گل آبادی گوید: به عقیدۀ من آن حسین که بخاری حدیث از او نقل کرده همان حسین بن محمد بن زیاد است که مسند احمد بن منیع نزد او بوده است. گل آبادی گوید: گویند که وی ملازم و هم عقیده و هم مشرب با بخاری بوده بجهت ملاقات و گفتگوهائی که در نیشابور میان آن دو اتفاق افتاده است. حسین گوید: جد من ’زیاد’ را قپانی بوده است که در نیشابور به بزرگی آن کسی سراغ نداشته است. ولی وی قپاندار (وزّان) نبوده است. مردم هرگاه میخواستند چیزی را بسنجند قپان جدّم را عاریه میکردند. وی از این رو به قبانی مشهور گردید و این لقب برای ما ماند. جدم ’زیاد’ این قپان را از فارس به نیشابور آورده بود، ابوعبداﷲ محمد بن یعقوب گوید: حسین بن محمد بن زیاد، حافظترین مردم به حدیث و عارف ترین مردم به نامها و کنیه ها بود. وی به سال 289 هجری قمری وفات یافت. ابوزکریا یحیی بن محمد عنبری و دعلج بن احمد سنجری و جز ایشان از او روایت کنند. (سمعانی)
لغت نامه دهخدا